مردى صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت
شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعى از صلحا در آن دفن شده
بودند، به سر می برد. او همسایه اى داشت که دوران خردسالى را با هم گذرانده
بودند و ...
همراه جمیل به ارتفاعات مورد نظر رفتیم و
تصمیم این بود که ضمن این که منطقه را بازدید می کنیم،جمیل را به عنوان
فرمانده گردان مزبور جایگزین کنیم.کار را طبق برنامه پیش بردیم و...
با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد…؟ یک قناصه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را در آورده بود...